سوت روزگار

پلکی که بسته نمی شود

ذهنی که به طوفان گرفتار شده 

و قلبی که از تیک تیک ساعت عقب افتاده

به کجا می بری مرا

پایی که به کوه بسته شده

دستانی که چون شاخه های درخت پیر

در هم گره خورده

و دلی که ندارد طاقت شنیدن صدای

بلبلان حتى

به کجا می بری مرا

در همین ایستگاه پیاده خواهم شد

مرا بس است رفتن و رفتن

نرسیدم هرگز

سوت بلند روزگار

و شیشه ی بخار گرفته ی قطار

کور و کرم کردند

کجا می بری مرا

فریب بزرگ مردان کوته گو را خوردم

کاش با همان مرد نانوا پیاده میش

دکتر جواد رضازادهمشاهده نوشته ها

Avatar for دکتر جواد رضازاده

دکتر جواد رضازاده متولد خرداد ماه ۱۳۶۵ و ساکن کاشان می باشند . مقاطع ابتدایی و راهنمایی را در روستای یزدل به اتمام رسانده و برای مقطع دبیرستان به کاشان عزیمت نمودند.مقطع کارشناسی خود را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه آزاد واحد قم تکمیل نموده و برای مقطع کارشناسی ارشد با رتبه یک در آزمون کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران پذیرفته شدند و تحصیلات خود را با رتبه عالی در دانشکده زبانها و ادبیات خارجی در رشته آموزش زبان انگلیسی به اتمام رساندند .

دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *