شهید مرتضی چوپانی
نام پدر: محمد آقا
نام مادر: زهرا دهقانی
تاریخ و محل تولد: ۱۳۴۵/۱/۸، یزدل
شماره شناسنامه و محل صدور: ۵۵، کاشان
تحصیلات:
سوم راهنمایی
وضعیت تاهل: مجرد
سوابق فعالیت عضو انجمن اسلامی ،بزدل عضو پایگاه بسیج شهید قاضی طباطبایی یزدل
یگان اعزام کننده سپاه، لشکر ۱۴ امام حسین (ع)
نوع عضویت: بسیجی
تاریخ آخرین اعزام ۱۳۶۲/۴/۸
مدت حضور در جبهه هشت ماه
دفعات حضور در جبهه سه مرتبه
مسئولیت در جبهه | آرپی جی زن
تاریخ و محل شهادت: ۱۳۶۲/۵/۱۰، حاج عمران، تپه شهدا
نحوه شهادت اصابت گلوله
نام و رمز عملیات والفجر (۲)، یا الله یا الله یا الله
سن شهید هفده سال
مدفن شهید گلزار شهدای یزدل
تاریخ خاکسپاری: ۱۳۷۳/۱/۲۵
گزیده وصایا و سخنان
شهادت چه کلمه محترمی که نمی توانم توصیف اش کنم تا زمانی که آن را دریابم و زمانی که او را یافتم در برابرش خجل خواهم بود که نتوانستم سیمایش را در توصیفهایم ترسیم کنم. آری دنیا سفری است که باید رفت و باید مرگ را پذیرفت؛ پس چه بهتر است که این پذیرش، شهادت در راه خدا باشد.
آری شهادت چه سرمایه ای بزرگ که تجارت الهی را بیمه کرده است.
شهادت چه ارثی بزرگ که اولیاء خدا آن را آرزو میکنند.
اگر گرد شمع حقیقت گردیدم و شهید شدم شما یار و یاور حقیقتی باشید که اسلامش می نامند.
به جوانان توصیه میکنم که با دوستان خوب معاشرت کنند.
خاطره
زمستان بود و مرتضی بعد از پایان عملیات برای مرخصی به خانه آمده بود. وقتی او را با یک لباس نازک زیر پوش دیدم بسیار تعجب کردم و از او پرسیدم چرا در این سرما لباس نازک پوشیده ای؟ در جوابم گفت: «بقیه لباسهایم اضافه و حمل آن مشکل بود و با خود نیاوردم». همان روز به دلیل اینکه خودش را خوب نپوشانده بود سرمای شدیدی خورد و مدتی بیمار شد. وقتی دوستان و همرزمانش برای دیدن و عیادتش به منزل ما آمدند برای ما تعریف کردند که چرا مرتضی در آن سرما لباس گرم نپوشیده است؛ گفتند: هنگام برگشت از منطقه، وقتی سوار قطار می شدیم یکی از مسئولان قطار به کوپه ما آمد و گفت: از آنجایی که هوا بسیار سرد است و شما هم در حال بازگشت به خانه و شهرتان هستید لباسهای گرم اضافی را برای رزمندگانی که در جبهه هستند .”بگذارید. مرتضی همۀ لباسها حتی کاپیشن خودش را برای آنها گذاشت و با یک پیراهن نازک به یزدل آمد…
برای مطالعه ادامه خاطره به (( کتاب زندگان جاوید ))
اثر میثم رضوانی یزدلی مراجعه فرمایید.
دیدگاه