پرواز خیال
من هنوز حرف میزنم
با همان عکس قدیمی
که سیاه هست و سپیدست
و به میخی آویز
روی دیوار گلی
قصه ی بود و نبود
بوی یاس و عطر عود
که نبود توی دلش
غمی جز دوری تو
و هزار شب بلند
که مادرم دعا میکرد
با همون سجاده ی قدیمی ات
شکوه از دنیا می کرد
من هنوز منتظرم
که خدا صدام کنه
توی پرواز خیال
روی شونه های تو
منو باز سوار کنه
دیدگاه