خلق و خالق
زمین گرد است
و من گرداگرد این گردی
پریش و سرگردانم
دور باطل دارم
عقربه ی ذهنم به جمود گرفتار
بد پریش و حیرانم
جرعه آبی که بود همراهم
نرسیده به کامم
تبخیر شد
پوزخند خلق
و
ریشخند خالق
نفسم را تنگ کرده
ای روزگار بس است مرا
به چشمه برسانم
به ماهی قرمز
دیدگاه