برگشت روزگار

حال و هوای این روزام

فرق داره با همیشه

یه دنیا حرف پشت نگاه

با کسی باز نمیشه

یه کوه شده دلتنگیام

چرا تموم نمیشه؟

روسیاهی موند تو شبام

چرا طلوع نمیشه؟

حال نزار و خستمو

کسی مرهم نمیشه؟

کاش هنوز کوچیک بودم

پر میزدم توی خیال

آب میدادم به گلدونا

توپ میزدم تو شیشه ها

می‌رقصیدم، می‌چرخیدم

کبوترارو می‌دیدم

از توی باغ خونمون

سادگی رو گل می‌چیدم

حیف که نمیشه برگشت

حیف که نمیشه برگشت…

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!