مشاهده اتفاقاتی عجیب و باور نکردنی در سفری هیجان انگیز به آفریقا، ترس و هیجان همراه یکدیگر، میتوانید داستان سفر به آفریقا را در قسمت بهای آگاهی مطالعه بفرمایید.
شروع ماجرا:
ترس و وحشت سلول به سلول وجودم را فراگرفته بود…
ده مرد سیاه چرده ی قوی هیکل مسلح به شات گان ما را حلقه زده و نشانه گرفته بودند…
با خودم میگفتم در آفریقا چیکار میکنم، از شدت استرس زبانم بند آمده بود، بعید میدانستم زنده به ایران باز گردم…
صحبت از چندین میلیون دلار پول نقد بود و بازیی که به عنوان مترجم گروه سرمایه گذار کاشانی وارد آن شده بودم. (مستندات پول و بقیه تصاویر نیز منتشر خواهد شد)
الان از آن معامله به عنوان معامله شیطان یاد میکنم.
همه چیز از یک معرفی ساده و یک کلاس خصوصی زبان شروع شد و قراری که در کافه خودم ساعت نه شب، با پنج نفری که چندین بار قرارم را کنسل کرده بودم برگزار شد.
از اینکه فوریت کارشان را درک نکرده بودم و قرارها را کنسل کرده بودم گله مند بودند.
نه دیده بودم شان و نه می شناختم شان
کافه ام شلوغ بود و طبق معمول وارد کافه که می شدم باید با همه احوالپرسی میکردم…